عجب وضعیه
خب من تصمیم گرفتم ی سری روزا رو نرم سرکار و به کارام برسم ، تا حدودی هم موفق بودم ولی درسی که گرفتم اینه که معمولا تا وقتی ادم خوبی هستی که هیچ توقعی نداشته باشی! وقتی خواسته ت رو بیان میکنی اصولا ادم بده ی داستان میشی..
داشتم با یکی از دوستام حرف میزدم و اونم گفت وای ببخشید که همش برات ناله میکنم و چون هیشکی انلاین نبود دیگه به تو پیام دادم :)) نفهمیدم بالاخره من درجه چندمین رفیقشم و این یعنی عذرخواهی بود یا تخریب ارتباط منو خودش :)))
این هفته با فروزان رفتیم خرید، چقدر دلم براش تنگ خواهد شد.. یعنی تو کل زندگیم من با دو یا سه نفر احساس خوشحالی کردم و احساس کردم دوستیمون به جاهای خوبی میرسه که همشون از دسترسم خارج شدن :)))
ی کتاب میخوندم از چگونگی برخورد با اقایون.. به نظرم ی سری ویژگی ها توی مردان ایرانی یا خارجی یکسانه و من در اشتباه بودم که خارجیا گل بی خار هستن! خلاصه نظرم در مورد ازدواج اینجا عوض شد ولی شرایطم رو آپدیت کردم و شایدم با ازدواج مهاجرت کردم.